غریم عجل الله تعالی فرجه الشریف

(شمع و گل و پروانه)

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


(شمع و گل و پروانه)


دوست دارم بازهم، افسانه بنویسم،

از مِی و ساقی و از مِی خانه  بنویسم

بی صدا، در بین واژه ها گشتم

لب آن طاقچه، دانه دانه بنویسم

چقدر دور افتاده ام، ز مهر شما

دوست دارم، چند خط صادقانه بنویسم

خسته ام از مَنی که بُت شده است

تبرم کو؟ کجاست؟تا، بی بهانه بنویسم

چقدر بهانه گیرشده، باز هم گویا..

دیر شده، بهتر است از زمانه بنویسم

به زمان می سپارمت، زود تر برگرد

مشهدم، راه را بلدی یا نه، نشانه بنویسم

بغض کردم، دوباره در راه است،

باز باران، دوست دارم، با ترانه بنویسم

کو کجاست آن مهربان مَه رخ ما

تا برایش، از خودش، افسانه بنویسم

جان جانان، کودکی هایم گذشت اما

بگذارتا، از شمع و گل و پروانه بنویسم

وقتی نگاهم را زخجلت رو گرفتم من

اینبار می خواهم کمی، مستانه بنویسم

ساقی قدح پر کن، مست از نگاه او

چند جرعه مِی ریزم، پیمانه بنویسم

 «آباد» روشن کن، این خانه دل را

آقا پناهم باش تا، جانانه بنویسم

95/6/31

نظرات  (۱)

چقدر زیبا و دلنشین بود...
پاسخ:
ممنون شما لطف دارید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی