چرا می ترسیم و ازچه کسی باید ترسید؟
چند وقتی است که با این سوال ها ذهنم را مشغول کرده ام، گاهی اوقات از سخن های بُو دار ترسوها حالت تهوع می گیرم و دوست دارم تا کیلومتر ها از آنها دور بشوم.
و از سیاست مدارهای ما همین بس که می گویند: اگر آمریکا فلان قطعه را تحریم کند و اگر به ما حمله کند... اینکه ما حتی آب خوردنمان هم به آنها مربوط است؛ منظور از این حرف ها چیست؟
و اینکه بگویم، وابستگی به قدرت ها قدرت نمی آورد؛37 و خُرده ای سال است که از غَرس نهال انقلاب به دستان آن پیر فرزانه می گذرد و حال امروز این درخت تنومند سایه اش سپری است بر سر کشور های مظلوم منطقه، اما انگار برای بعضی ها سنگین است.
و این است سنت انبیاء آنجا که حضرت هود(ع) خطاب به قومش می گوید:«اِنّی اُشهِدُاللّهَ وَ اشهَدوا اَنّی بَریءٌمِمّاتَشرِکونَ مِن دونِه فَکیدونی جَمیعاً ثُمَّ لا تُنظِرونِ اِنّی تَوَکَّلتُ عَلَی اللّهِ رَبّی وَ رَبَّکَم» (هود/55و54) من خدا را شاهد و پناه می گیرم و شاهد باشید که من از آنچه شریک او می کنید بیزارم، از غیر او، پس همگی[درباره ی من] نیرنگ کنید سپس مهلتم ندهید. من برخداوند که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم.
چه می شود که حضرت هود(ع) حتی ذره ای ترس در دلش راه نمی دهد.نمی گوید من و یک قوم مشرکِ کافر، اگر مکری بکار بندند مرا خواهند کشت، نه؛ جواب اینجاست که تمام انبیاء و ائمه معصومین(ع) و حتی اولیای خدا مشیشان این است.
حضرت امام(قدس سره) روی همین حساب انقلاب را بنا گذاشت، مگر امام توپ و تانک داشت،نه. توکل داشت متصل بود به منبع تمام قدرت ها و باور داشت که :«اِنَّ رَبّی عَلی کُلِّ شَءٍ حَفیظٌ» است.
ترسو بودن پر واضح است که به دلیل ضعف ایمان انسان هاست. کسی که از خدا ترسید از هیچ کس و هیچ چیزی نمی ترسد نقل است در باره ی آیة الله بهجت که وسط نماز جماعت هفت هشت نفره مان، صدای مهیبی بلند شد؛ شعله های زرد و نارنجی از داخل بخاری نفتی زبانه کشید. دستپاچه و هراسان نماز را شکستیم و پریدیم بیرون، آتش فرونشست. آقا آرام نشسته بودن آن جلو..رسیده بود به سلام آخر نماز... منبع:(سالنامه العبد ـ پنجشنبه ۲۱ مرداد ۹۵)