غریم عجل الله تعالی فرجه الشریف

من همین الان هم یک طلبه معمولی هستم!

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۳۶ ب.ظ

(روایت خواندی از زبان سید علی حسینی خامنه ای در مورد پذیرش مسئولیت رهبری و حفظ نظام و انقلاب اسلامی)

 

آنچه که در خصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسئولیت بر دوش بنده‏ى کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد، براى خود من حتّى یک‏ لحظه و یک آن از آنات گذشته‏ى زندگى، متوقع و منتظر نبود. اگر کسى تصور کند که در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسئولیت ریاست قوّه‏ى اجرایى، حتّى یک‏ لحظه در ذهن خودم خطور مى‏ دادم که این مسئولیت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه کرده است. من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلکه حتّى از مناصبى که به مراتب پایین ‏تر از این منصب بوده است- مثل ریاست جمهورى و دیگر مسئولیت هایى که در طول انقلاب داشتم- کوچک‏تر مى‏ دانستم.

یک‏ وقتى خدمت امام (ره) این نکته را عرض کردم که گاهى نام من در ردیف بعضى از آقایان آورده مى‏ شود، در حالى که در ردیف آن‏ها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولى هستم. نه اینکه بخواهم تعارف کنم؛ الآن هم همان اعتقاد را دارم. بنابراین، چنین معنایى اصلًا متصور نبود.

البته در آن ساعات بسیار حساسى که سخت‏ ترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا مى‏ داند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسئولیت و احساس وظیفه، با فشردگى تمام، فکر و تلاش مى‏کردند که چگونه قضایا را جمع‏ و جور کنند. مکرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى ‏آوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد مى‏کردم؛ اگرچه به نحو یک احتمال برایم مطرح مى ‏شد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کنند.

در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که‏ مدبر و مقدر امور هستى‏، چون ممکن است به عنوان عضوى از مجموعه‏ ى شوراى رهبرى، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش مى‏ کنم اگر این کار ممکن است اندکى براى دین و آخرت من زیان داشته باشد، طورى ترتیب کار را بده که چنین وضعیتى پیش نیاید. واقعاً از ته دل مى‏ خواستم که این مسئولیت متوجه من نشود.

بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایى پیش آمد و حرفهایى زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهى شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولى انجام گرفت و این مرحله گذشت.

من همین الآن خودم را یک طلبه‏ى معمولى و بدون برجستگى و امتیازى خاص مى‏ دانم؛ نه فقط براى این شغل باعظمت و مسئولیت بزرگ، بلکه- همان‏طور که صادقانه گفتم- براى مسئولیتهاى به مراتب کوچک‏تر از آن، مثل ریاست جمهورى و کارهاى دیگرى که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روى دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‏چنان که خداى متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوة».

براى این مسئولیت، از خدا استمداد کردم و بازهم استمداد مى‏ کنم و هر لحظه و هرآن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیت را در حد وسع خودم- که تکلیف هم بیش از وسع نیست- با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاى این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم‏.

 

نظرات  (۱)

  • سیدمحمدمهدی زیدی
  • تشکر
    پاسخ:
    وظیفه است.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی