باید سخن اسلامِ ناب را فراهم بکنیم
این بسیار بد است که افکار اسلامی را با نظرات غربی ها تطبیق بدهیم، برای اینکه آنها خوششان بیاید.
من با اصرار مى خواهم به نخبگان سیاسى و فرهنگى خودمان این توصیه را بکنم که مبانى اسلام را آنچنانى که از کتاب و سنت فهمیده مى شود، بیان کنند و در مقابل نگاه پرسشگر مردم دنیا یا مردمى از داخل کشور خودمان قرار بدهند. این بسیار بد است که بعضى از ما احیاناً به خاطر احساس حقارتى که در مقابل غربى ها مى کنند، سعى کنیم افکار اسلامى را آنجورى بیان کنیم که با نظرات غربى تطبیق بکند؛ این بسیار نامناسب و ناشایسته است. ما امروز معارفى داریم؛ ادبیات سیاسىِ ما در دنیاى امروز داراى جذابیت است. یک عدهاى چون خودشان دلباخته ى به مفاهیم غربى هستند، افکار اسلامى، مبانى حکومتى و قواعد گوناگون اجتماعى در اسلام را جورى بیان مى کنند که با مبانى غربى تطبیق کند؛ براى اینکه آنها خوششان بیاید!
ما باید این فکر را بکنیم که این نوآورى اسلامى را که تاکنون برکات خودش را به این روشنى نشان داده است- با اینکه ما در عمل نواقص زیادى داشتهایم- بتوانیم به دنیا تفهیم کنیم؛ به دنیا بشناسانیم. امروز مشتاقان معارف معنوى واقعى و راستین- معارف معنوى راستین، نه آنچه که بعضى از مکاتب انحرافى به عنوان معنویت بیان مى کنند- در دنیا بى شمارند؛ زیادند. زندگى مادى، چرخ و پَر زندگى ماشینى، مردم بسیارى را به ستوه آورده است. مکتب اسلام مى تواند دریچه اى در مقابل آنها باز کند؛ عالَم نوى را به آنها نشان بدهد. ما نباید در بیان حقایق اسلامى، نوآوری هاى اسلامى را با تطبیق با مبانى غلط دیگران از بین ببریم و این جلوه را خراب کنیم. ما از یاد گرفتن از دیگران ننگ نداریم. هرچه را که بلد نیستیم، از دیگران یاد مى گیریم. آن حرف خوبى که دیگران بگویند، آن را از آنها مى پذیریم؛ این دستور اسلام است؛ اما آنجایى که مى خواهیم سخن اسلام را بیان کنیم، باید سخن اسلامِ ناب را فراهم بکنیم[1]