غریم عجل الله تعالی فرجه الشریف

 [ درد امروز فرهنگ ما علی الخصوص سینما ها، نبود بودجه یا بازیگر و کارگردان خوب نیست، درد اصلی دوری از روحیه ی انقلابی گریست، وقتی روحیه انقلابی نباشد هدف ها هم تغییر پیدا میکنند؛ دیگر آن وقت سخن از «اِن اَجرِیَ اِلّا عَلیَ اللّه» (هود/29) نخواهد بود. بلکه سخن «اِن اَجرِیَ اِلّا عَلیَ النّاس» است. آنگاه است که سخنان دلسوز مملکت باید در ورقهای تاریخ بماند و خاک بخورد و عده ای هم برای رسیدن به منافع بیشتر مستانه در رکاب هالیوود قدم بزنند و مقلدان فرهنگ حاج آقا آمریکا بشوند؛ خب از این مقلدان چه توقعی میرود آیا تا به حال توانسته اند از شخصیت های کشورمان چه در حوزه هشت سال دفاع مقدس و چه در مسائل اعتقادی و ملی و غیره قهرمان بسازند؟! آن وقت همین ها هستند که میشوند دلسوزان مملکت، داییه های عزیز تر از مادری که برای جذب مخاطب خودشان حاضرند کورکورانه مسائل خلاف شرع را با «آرم استاندارد» و یا اینکه «اینقدر سخت نگیرید» و یا اینکه «جوان های ما نیاز به نشاط و شادی دارند» و امثالهم وارد کنند و به فرهنگ دینی مملک نیش بزنند و به ریش حزب اللهی ها هم بخنند و جواب منتقدان را با برچسب ها ی افراطی و پابرهنه و ..... بدهند.

لازم دیدم تا دیدگاه مقام معظم رهبری را هم در مورد سینما بدانید؛ لذا برای آنانی که درد انقلاب دارند واجب است تا بیانات معظم له را مرور کنند و به یاد بسپارند تا این ها را از مسئولین مطالبه کنند و آرمان های انقلاب را همیشه پیش رویشان ببینند نه پشت سرشان. ]

من مى ‏گویم براى این‏که سایش پیدا نکنید، از عوامل درونىِ خودتان شروع کنید؛ عواملى که در جمعِ خودِ شما هست. البته براى عواملى هم که مربوط به بیرونِ شماست، فکر کنید. فکر کنید، پیشنهاد بدهید، طلب کنید و بخواهید؛ اما پیشرفتِ کار را متوقّف به آنها ندانید. از خودتان شروع کنید و با شرایطِ موجود، کار را دنبال نمایید. از جمله کارهایى که باید بکنید، یکى این است که مخاطبِ خودتان را خلق کنید.

اگر به فکر این باشید که مخاطب جبهه ‏ى مقابل را تصرّف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلیدِ کارِ جبهه‏ ى مقابل بپردازید.

بعضى از عناصر جبهه‏ ى خودى که مثلًا داستان مى‏ نویسند یا فیلم مى‏ سازند، با این خیال که مخاطبین جبهه‏ ى مقابل را جذب کنند، به مسائلى مى ‏پردازند که نویسنده یا فیلم‏ساز جبهه‏ ى مقابل به آنها پرداخته است. مثلًا آنها براى جاذبه‏ ى فیلم از عامل زن- یعنى عامل جنسى- استفاده مى ‏کنند؛ اینها هم همین کار را مى ‏کنند. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه ‏ى خودى کمک مى‏ کند. بنده این را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلکه تصوّر مى‏ کنم این فکر، غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا مى‏ کند، ما نباید مجبور شویم حرفى را که او مى‏ خواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقه‏ى جدیدى براى مردم کشور خلق مى‏ کند، ما نباید تبعِ آن ذائقه‏ ى خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقه‏ ى دیگرى خلق کنیم؛ یعنى همانى که مطابق فکر و ایمان و عقیده‏ ى ماست. خلاصه این‏که، اگر دشمن خصوصیّاتى را در کار خودش برجسته مى ‏کند، ما تقلید نکنیم.

فرض کنید دشمن در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‏ ى خود، از خصوصیت انتقاد از وضع موجود استفاده مى‏ کند. آیا ما هم باید براى عقب نماندن از او، در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‏ ى خود، از وضع موجود انتقاد کنیم؟ مى‏ دانید نتیجه‏ى این کار چه خواهد شد؟! مى‏ دانید آخرش به کجا خواهد رسید؟! آیا انتقاد از وضع موجود یک ارزش است که ما آن را ارزش به حساب بیاوریم؟! اصلًا چرا از وضع اسلامى و الهى خودمان انتقاد کنیم؟! چرا انتقادى کنیم که به معناى عیب جویى، ایرادگیرى و نیش زدن است؟! چرا به خودمان نیش بزنیم؟! آیا وضع موجود، اشکالى دارد؟ اگر دارد، همّت بگماریم تا اشکال را برطرف کنیم. چرا خرابش کنیم؟! ما نباید به خودرُویى که در گردنه‏ ى نفسگیرى، ناله ‏کنان بالا مى ‏رود؛ حرکتش کُند است و مشکلى دارد، سنگ بزنیم. چون اگر سنگ بزنیم، متوقّف مى‏ شود. باید به آن خودرو کمک کنیم و هُلش بدهیم تا بالا برود.

البته یکى از شگردهاى جبهه ‏ى دشمن، انتقاد از وضع موجود است. چون مى ‏دانند طبیعت انسان از انتقاد خوشش مى ‏آید، مى‏ خواهند یکى را پیدا کنند و به انتقاد از او بپردازند. معلوم هم هست که آنها براى مورد انتقاد قرار دادن، چه کسانى را انتخاب مى‏ کنند: مسؤولین و اصلِ نظام را. منتها اگر جرأت نکردند به انتقاد از اصل نظام بپردازند، به اشخاص نظام و سیاستهاى آن حمله مى‏ کنند. ما چرا این کار را بکنیم؟ ما اگر مى‏ خواهیم انتقاد کنیم، خیلى موارد و مسائل هست که مى‏ شود از آنها انتقاد کرد.

آنها مى‏ گویند: «ما مى‏ خواهیم علیه سلطه باشیم.»

در اوایل انقلاب، یک وقت سراغِ یکى از همین معاریف را- که با بنده آشنایى داشت و حالا از دنیا رفته است- گرفتم. (من در همان اوایل، این فکر را داشتم که با بعضى از رفقا یا آشناهاى قدیمى، حداقل تماسِ تلفنى برقرار کنم و سراغى از آنها بگیرم.)

در آن گرفتارى‏ هاى فراوانِ اوایل انقلاب، عمده‏ ى خواب و استراحت من، در خودرویى بود که با آن، از جایى به جایى مى‏ رفتم. واقعاً ما وقت خواب و استراحت نداشتیم! با این همه، در همان گرفتارى ‏ها، گاهى از فرصتى استفاده مى ‏کردم و به وسیله تلفن، از این افراد احوالى مى‏ پرسیدم؛ به تصوّر این‏که شاید براى انقلاب، کارى شده باشد.

بارى؛ به آن آشناى معروف تلفن زدم که «آقا، چطورى؟ رفیق، کجایى؟ انقلاب شده. خبر دارى، ندارى؟ نظام شاه رفته و اوضاع عوض شده.» و از این حرفها. ناگهان با لحنِ خیلى بدى شروع کرد به حرف زدن و گفت: «بناى ما بر این است که همیشه بر سلطه باشیم نه با سلطه!» گفتم: «اوّلًا بناى بسیار غلطى است! مگر سلطه همیشه بد است که شما مى‏ خواهید «بر سلطه» باشید؟ نه؛ اگر سلطه خوب است، بیایید نوکر سلطه بشوید و «با سلطه» باشید. ثانیاً شما مى‏ خواهید «بر سلطه» باشید؟ خیلى خوب؛ سلطه‏ى امریکا دارد پدر ما را درمى ‏آورد.- سال پنجاه و هشت بود.- مى‏ بینید سلطه ‏ى امریکا که بالاتر از همه است، چه کار مى ‏کند!؟ بر این سلطه باش و هر چه دلت مى‏ خواهد، بگو!» ان و اون کرد؛ گوشى را گذاشتم و تا آخر هم سراغ او نرفتیم. البته او بعدها- یعنى این سال هاى اخیر- آمد که دیگر اجلِ محتومْ مهلتش نداد و به آن دنیا رفت.

امروز سیاست جبهه‏ ى مقابل، همان سیاست است. به قول معروف، استدلال و منطق چرندى هم براى آن درست کرده ‏اند و مى‏ گویند: باید «بر سلطه» باشیم. چرا انسان «بر سلطه» باشد؟ مگر دیوانه است که «بر سلطه» باشد؛ آن هم سلطه‏ ى خوب و الهى؟!... با این حال، آیا سزاوار است که به تبع عناصر جبهه ‏ى دشمن، در آثار هنرى خودمان حتماً نیشى به دستگاه بزنیم؟ چرا؟ چه داعى داریم که بیهوده به آتشى که آنها مى ‏افروزند باد بزنیم، یا آب به آسیاب آنها بریزیم؟ استفاده از عامل جنسى در فیلم ها، یا طرح چهره‏ هاى ضدّانقلاب و مخالف نظام، از کارهاى آنهاست. آنها اصرار دارند که از چوب هم آدم بتراشند و معرفى کنند. چهره‏ى پوسیده ‏ى فسیل شده ‏اى را مى‏ آورند و به مطرح کردن شعرش و اسم و فلانش مى ‏پردازند. آیا ما هم باید همان را تکرار کنیم؟ چرا؟ ما چه داعى داریم.[1]

 

 



[1] (22/ 04/ 1373) بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگى کشور

نظرات  (۱)

  • سیدمحمدمهدی زیدی
  • ممنون
    پاسخ:
    سپاس از نظرتون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی